۰۳ دی ۱۴۰۲ - ۱۸:۰۴
کد خبر: ۱۳۲۰

خودکشیِ تلخ ۶ کارگر یک کارخانه ایلام و چند دانش آموز ایلامی | برخی کارگران پتروشیمی چوار: ما هم وصیت‌ نوشته‌ایم | وحشت از چهلم دخترانی که خودکشی کردند | اسامی و دلایل کارگران و دانش آموزانی که خودکشی کردند

خودکشی ۶ کارکر کارخانه پتروشیمیِ چوار ایلام و وصیت نوشتن برخی دیگر کارگران و همچنین خودکشی چند دانش آموز در استان ایلام خبر‌های تلخی بودند که امروز مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفتند.

به گزارش روبرونیوز، دو رسانه کشور امروز به موضوع تلخ خودکشی پرداختند. ایلنا از خودکشی ۶ کارگر یک کارخانه خبر داد و نوشت برخی دیگر از کارگران این کارخانه نیز گفته اند وصیت نامه خود را نوشته اند. اعتماد نیز در گزارشی به خودکشی دانش آموزان ایلامی پرداخته و نوشته است: در روز‌های منتهی به هفته اول آذر ماه سال جاری، چند دانش‌آموز دختر و اقلا یک پسر در استان ایلام جان باخته‌اند. چهار نفر آن‌ها در یک محله زندگی می‌کردند و هم‌مدرسه بوده‌اند، دلیل مرگ همه آن‌ها «خودکشی» اعلام شده است.

مدتی است که نامِ چوارِ ایلام با خودکشیِ کارگرانش تیتر رسانه‌ها می‌شود: محمد منصوری، علی محمد کریمی، آرش تبرک، حیدر محسنی و حالا هم جواد نوروزی و مصطفی عباسی. این‌ها اسامیِ شش کارگرِ پتروشیمیِ چوار ایلام است؛ کارگرانی که در فاصله کمتر از دو سال به یک دلیلِ مشخص دست به خودکشی زده‌اند: اخراج

بر اساس گزارش ایلنا، پنجشنبه ۳۰ام آذرماه، دو کارگرِ پیمانکاریِ پتروشیمیِ چوار ایلام داخل کارخانه خود را به دار آویختند! مدتی است که نامِ چوارِ ایلام با خودکشیِ کارگرانش تیتر رسانه‌ها می‌شود: محمد منصوری، علی محمد کریمی، آرش تبرک، حیدر محسنی و حالا هم جواد نوروزی و مصطفی عباسی. این‌ها اسامیِ شش کارگرِ پتروشیمیِ چوار ایلام است؛ کارگرانی که در فاصله کمتر از دو سال به یک دلیلِ مشخص دست به خودکشی زده‌اند: اخراج.

جواد نوروزی و مصطفی عباسی اکنون در آی سی یو هستند. با کارگرانِ کارخانه تماس می‌گیرم و از آن‌ها می‌پرسم در پتروشیمیِ چوارایلام چه خبر است؟ ناامیدند و می‌گویند مدیرِ کارخانه دست به یک اخراجِ دسته‌جمعی زده؛ به ۱۳ کارگر گفته‌اند دیگر به شما نیاز نداریم. می‌گویند از یک ماه پیش در کارخانه صحبت از اخراجِ این ۱۳ کارگر بوده و پنجشنبه کار را نهایی کرده‌اند. همان پنجشنبه جواد و مصطفی، داخلِ کارخانه خود را دار می‌زنند. داخلِ کارخانه دار می‌زنند تا مدیران نگویند دلیلِ خودکشی‌شان، مشکلاتِ خانوادگی بوده….

۸ تا ۱۸ سال سابقه کار دارند و حقوقشان بین ۱۰ تا ۱۲ میلیون تومان است؛ یکی از کارگران می‌گوید: وقتی یک شبه بعد از سال‌ها کار همین ۱۰ میلیون تومان را هم از ما دریغ می‌کنند، دیگر چه امیدی می‌توان داشت؟ ما سال‌ها اینجا کارگری کرده‌ایم، نزدیکِ پتروشیمی زندگی می‌کنیم و خانه‌هایمان ده دقیقه با آن فاصله دارد، آلودگی‌هایش برای ماست، چرا باید اخراج شویم؟

یک ماه به هر دری زدند و از همه جا پیگیری کردند که کابوس اخراج به واقعیت تبدیل نشود؛ به وزیر، نماینده مجلس، دادستان و استاندار نامه نوشتند، اما صبحِ پنجشنبه آبِ پاکی را روی دست‌شان ریختند: دیگر به شما نیازی نداریم! کارگران، اما می‌گویند عدم نیاز، بهانه بود تا نیرو‌های خود را جایگزین کنند. مگر می‌شود یک شبه به کارگران نیاز نداشته باشند. چه چیز تغییر کرده که می‌گویند دیگر به شما نیاز نداریم؟

آن‌ها می‌گویند: پتروشیمی تنها امیدمان است، تنها جایی که می‌توانیم کارگری کنیم. از اینجا اخراج شویم، کجا کار پیدا کنیم؟

کارگران چوار ایلام می‌گویند: بنویسید کارگران کارخانه برای جلب توجه خودکشی نمی‌کنند. همه راه‌ها را رفته‌اند و چون راه دیگری برایشان نمانده به اینجا رسیده‌اند. بنویسید بعضی از ما حتی وصیت‌نامه خود را هم نوشته‌ایم…

بسیاری از کارگرانِ پیمانکاریِ پتروشیمیِ چوار ایلام نگرانند. طی سال‌های گذشته بار‌ها در اعتراض به معوقاتِ مزدی، عدم اجرای طرح طبقه‌بندی مشاغل، دستمزد‌های ناچیز، نداشتنِ امنیتِ شغلی و تعدیل‌های گاه و بی‌گاه اعتراض کرده‌اند، اما تداومِ خودکشی‌ها نشان می‌دهد مشکلاتِ کارگران پایدارتر از این حرفهاست.

چند ماه پیش، بعد از انتشار خبر خودکشیِ حیدر محسنی، دیگر کارگرِ اخراج شده این کارخانه، روابط عمومی از تصمیم شورای تأمین برای جلوگیری از وقوعِ مجدد چنین حوادثی خبر داد: جابه‌جا کردنِ برخی از نیرو‌های حراست و ممنوع‌الورود کردنِ برخی از مدیرانِ کارخانه. این راه‌حل، اما جواب نداد و به فاصله ۴ ماه بعد از آن اتفاق، دو کارگرِ دیگرِ کارخانه دست به خوکشی زدند. چرا؟

این سوال را از کارگرانِ کارخانه می‌پرسم. مجموع صحبتشان این است که وقتی مشکلات، خروار خروار روی سرشان آوار شده و بعد از سال‌ها کار با حقوق ناچیز و بدونِ هیچ پس‌اندازی، ناگهان برگه‌یعدم نیاز به دستشان می‌دهند و آن‌ها را در شهری که برایشان هیچ کارِ دیگری وجود ندارد به حالِ خود رها می‌کنند، راهِ دیگری باقی نمی‌ماند.

کارگران چوار ایلام می‌گویند: بنویسید کارگران کارخانه برای جلب توجه خودکشی نمی‌کنند. همه راه‌ها را رفته‌اند و، چون راه دیگری برایشان نمانده به اینجا رسیده‌اند. بنویسید بعضی از ما حتی وصیت‌نامه خود را هم نوشته‌ایم…

سال گذشته در چنین روزهایی، یکی از کارگرانِ جوانِ پتروشیمیِ چوار ایلام بعد از دیدنِ نام خود در لیستِ ممنوع‌الورودی‌ها به زندگیِ خود پایان داد. پنجم دی ماه سالگردِ «آرش تبرک» است. مهندس جوانی که می‌خواست بداند چرا ممنوع‌الورود شده، اما پاسخی به او ندادند….

سال گذشته در چنین روزهایی، یکی از کارگرانِ جوانِ پتروشیمیِ چوار ایلام بعد از دیدنِ نام خود در لیستِ ممنوع‌الورودی‌ها به زندگیِ خود پایان داد. پنجم دی ماه سالگردِ «آرش تبرک» است. مهندس جوانی که می‌خواست بداند چرا ممنوع‌الورود شده، اما پاسخی به او ندادند….

با خواهر آرش گفتگو کردم تا شاید کمی از زوایای پنهان آن اتفاقِ تلخ آگاه شوم و از آنچه در چوارِ ایلام بر کارگران می‌گذرد، اندک اطلاعاتی به دست آورم. جمله‌اش را اینگونه آغاز می‌کند: «آرش فقط می‌خواست بداند چرا ممنوع‌الورود شده، اما هیچ‌کس پاسخی نمی‌داد. اسمش را جلوی درِ نگهبانی زده بودند و نمی‌گذاشتند وارد شود….»

آن زمان روابط عمومی، علتِ خودکشیِ آرش را بی‌ارتباط با مسائل کارخانه دانسته بود، اما کارگران تأکید داشتند که آرش در پیِ اخراج از کار به زندگیِ خود پایان داده است؛ اطلاعاتی که خانواده آرش هم آن را تائید می‌کنند. ظاهرا چند روز قبل از اینکه آرش مرگِ خودخواسته را انتخاب کند، درگیریِ کوچکی بین او و یکی از همکارانش اتفاق می‌افتد. موضوع البته بعد از یک بگومگوی ساده به پایان می‌رسد. آنطور که خانواده می‌گویند، درگیری به قدری بی‌اهمیت بوده که اصلا آرش باور نمی‌کرد که علتِ ممنوع‌الورودی‌اش ممکن است همان بگومگو‌های جزئی باشد.

خواهر آرش می‌گوید: «پدرم کارگرِ باسابقه پتروشیمیِ چوار است. زمانی که به او اطلاع می‌دهند نامِ آرش را در لیست ممنوع‌الورودی‌ها دیده‌اند، پیگیری می‌کند که ببینید علت چیست، اما حتی او هم نمی‌تواند بفهمند چه شده و چرا آرش را ممنوع‌الورود کرده‌اند. برای ما عجیب بود که چه اتفاقی افتاده و برای آرش از همه عجیب‌تر که اصلا علت چیست؟ چرا چیزی نمی‌گویند؟ هر چه پیگیری کردیم فقط گفتند ممنوع‌الورود است….»

او ادامه می‌دهد: «تا لحظه آخر، علتِ اخراج را به برادرم نگفتند و وقتی آرش برای آخرین بار به شرکت رفت، بی‌رحمانه و بی‌ادبانه‌ای از شرکت بیرونش انداختند….»

خواهر آرش می‌گوید: «مدیران کارخانه تمامِ سعی خود را می‌کنند که بگویند خودکشی‌های کارخانه، علتِ خانوادگی داشته، اما اینطور نیست. دو کارگری که به تازگی خودکشی کرده‌اند احتمالا می‌خواستند به همه بفهمانند که علتِ خودکشی‌شان مسائلِ خانوادگی نبوده، برای همین خود را در کارخانه دار زدند….

او در انتهای گفتگو از تبعیضِ شدید بین کارگر‌های رسمی و بومی و فشارِ شدیدی که بر کارگران روزمزد و پیمانکاری وارد می‌شود می‌گوید: «بومی‌های اینجا با لیسانس و فوق لیسانس و دکتری به عنوان کارگرِ روزمزد پیمانکاری وارد پتروشیمی می‌شوند و وقتی هم که کارِ پیمانکار تمام می‌شود به راحتی اخراجشان می‌کنند.»

به راحتی اخراج می‌کنند بدون آنکه حتی نیازی به توضیح ببینند، به راحتی حقوق نمی‌دهند، به راحتی بیمه رد نمی‌کنند و اصلا به راحتی قانون را زیر پا می‌گذارند بدونِ آنکه ذره‌ای بازخواست شوند. این وضعیت البته خاصِ کارگران چوار نیست که مربوط به کلِ کارگرانی است که حداقل قوانینِ حمایتی‌شان مدتهاست از کار افتاده، هیچ راهِ قانونی‌ای برای رسیدن به حقوقشان ندارند.

به این آشفته بازارِ روابطِ کار باید دشواری‌های زندگی در یک اقتصاد تورم‌زده، دستمزد‌های پایین و معیشتِ دشوار را هم اضافه کرد تا به استیصالِ کارگران پی برد. وضعیتی که بالاترین نمودش را در خودکشیِ کارگران می‌توان یافت. وضعیتی که در محمد منصوری، علی محمد کریمی، آرش تبرک، حیدر محسنی، جواد نوروزی و مصطفی عباسی، این شش کارگرِ کارخانه‌ی چوار ایلام، تجلی پیدا کرده است. این‌ها البته تنها کارگرانی نیستند که دست به خودکشی زده‌اند؛ گویا مواردِ دیگری نیز در این کارخانه وجود داشته که خبری از آن‌ها به رسانه‌ها درز پیدا نکرده است.

معمای خودکشی دانش‌آموزان آبدانان

اعتماد نیز نوشت: در روز‌های منتهی به هفته اول آذر ماه سال جاری، چند دانش‌آموز دختر و اقلا یک پسر در استان ایلام جان باخته‌اند. چهار نفر آن‌ها در یک محله زندگی می‌کردند و هم‌مدرسه بوده‌اند، دلیل مرگ همه آن‌ها «خودکشی» اعلام شده است.

در پنجاه روز گذشته پنج دانش‌آموز دختر و پسر متوسطه اول و دوم در آبدانان خودکشی کرده‌اند. «فایز سعادت» آن‌طور که همسایه‌ها می‌گویند به تازگی دیپلم گرفته بود و برای درجه‌داری اقدام کرده بود، اما رد شد، در هفته آخر مهر ماه خودش را دار زده است. «باران قمبری»، دانش‌آموز متوسطه اول، اواخر مهر ماه به همین روش خودکشی کرده است. «ساناز قمبری» که دبیرستان را به تازگی تمام کرده و دخترعموی باران بوده است، در چهلم باران خود را حلق‌آویز کرده است. «آنیتا نوری» هفده ساله بوده که در اوایل آذر ماه خودکشی کرده و دهم دی ماه، چهلم او است. دختر دیگری با نام خانوادگی «عبداللهی» که سال دوم دبیرستان بوده هم در همین هفته‌ها به همین دلیل جان باخته است

در رسانه‌های محلی ایلام از ششم آذر ماه به بعد اخباری در مورد «اپیدمی خودکشی» دیده می‌شود، تابناک ایلام، در تاریخ ششم آذر ۱۴۰۲، ساعت هشت صبح گزارشی را منتشر کرده که با عبارت «طی یک ماه اخیر چندین مورد خودکشی در بین قشری خاص و با رنج سنی مشخص در شهر آبدانان رخ داده که قابل تامل و رعب‌انگیز است»، آغاز شده است.

در این مطلب که به قلم «بهروز مردانی» نوشته شده، از نقش‌آفرینی کم رسانه‌ها در مورد مساله بازتاب اخبار خودکشی گلایه و تاکید شده است که «امروزه تاثیرگذاری رسانه از خانواده که از آن به عنوان بیان محکم یاد می‌شود و همچنین مدرسه به عنوان شکل‌دهی مسیر زندگی به مراتب بیشتر بوده و بر کسی پوشیده نیست، لذا انکار رسانه‌ها و محرم ندانستن آن‌ها نه تنها کارساز نبوده، بلکه ممکن است مشکل‌ساز شود. موضوع خودکشی که از پیچیدگی‌های خاصی برخوردار است و نیاز به آموزش دارد؛ چرا رسانه‌ها نباید در کارگاه‌های آموزشی یا جلسات روانشناسی حضور داشته باشند. اما موضوعی به این مهمی که شهر را درگیر و خانواده‌ها را داغدار و مضطرب و نگران کرده، چرا مسوولان استانی و کشوری بی‌خبر از آن باشند و اگر اطلاعی دارند چرا در این مدت ورود نکرده و اقدام خاصی صورت نگرفته است؟ شایعاتی که در سطح شهر مطرح است را چه کسی باید پاسخگو باشد؟» به نظر می‌رسد آقای مردانی در این یادداشت تا حدودی از آنچه رخ داده است، پرده برمی‌دارد. با این حال، بحث در همین جا متوقف نمی‌شود.  

در پنجاه روز گذشته پنج دانش‌آموز دختر و پسر متوسطه اول و دوم در آبدانان خودکشی کرده‌اند.

«فایز سعادت» آن‌طور که همسایه‌ها می‌گویند به تازگی دیپلم گرفته بود و برای درجه‌داری اقدام کرده بود، اما رد شد، در هفته آخر مهر ماه خودش را دار زده است.

«باران قمبری»، دانش‌آموز متوسطه اول، اواخر مهر ماه به همین روش خودکشی کرده است.

«ساناز قمبری» که دبیرستان را به تازگی تمام کرده و دخترعموی باران بوده است، در چهلم باران خود را حلق‌آویز کرده است.

«آنیتا نوری» هفده ساله بوده که در اوایل آذر ماه خودکشی کرده و دهم دی ماه، چهلم او است.

دختر دیگری با نام خانوادگی «عبداللهی» که سال دوم دبیرستان بوده هم در همین هفته‌ها به همین دلیل جان باخته است.  

«حرمت‌الله موسوی‌مقدم» خبرنگار محلی در آبدانان در مورد اخبار خودکشی‌های اخیر در این شهر می‌گوید که چهار خانواده از پنج خانواده‌ای که دختران‌شان در کمتر از دو ماه گذشته خودکشی کرده‌اند را می‌شناسد.

او می‌گوید: «این خانواده‌ها از نظر مالی در فشار نبودند، بچه‌ها به مدرسه می‌رفتند و دو تای آن‌ها هم چادری بودند. ایلام برای سال‌ها یکی از بالاترین آمار‌های خودکشی در کشور را داشته، اما آنچه الان در حال رخ دادن است، موضوع دیگری است.»

«خانم مرادخانی»، معاون اجتماعی فرماندار آبدانان هم این مساله را تایید می‌کند: «آنچه موجب نگرانی شده، این است که این دانش‌آموزان به یک شکل واحد خودکشی کرده‌اند.»

«بهروز مردانی»، خبرنگار محلی می‌گوید: «جو بدی در شهرستان حاکم شده. حرف زدن در این مورد می‌تواند گرفتاری‌هایی به همراه داشته باشد. ما هم از این وضعیت ناراحت هستیم و فکر نمی‌کنیم سکوت رسانه‌ها به کسی کمکی بکند؛ در هفته‌های اخیر وزیر کشور و استاندارش به اینجا آمده‌اند، مسوولانی از بهزیستی به اینجا آمده‌اند و مدام قول پیگیری می‌دهند، اما تنها حرف می‌زنند و می‌روند. نگرانی از این است که خودکشی‌های مشابه دیگری در روز‌های آینده هم اتفاق بیفتد. چه کسی باید در این مورد مسوولیت قبول کند؟»

در گزارش ایرنای ایلام به تاریخ چهاردهم آذر ماه از قول مدیرکل امور اجتماعی استانداری ایلام آمده است که «طبق بررسی‌های علمی و پژوهش‌های میدانی، ریشه ۵۰ درصد از علل خودکشی‌ها و آسیب‌های اجتماعی در وجود تعارضات بین جوانان و نسل‌های گذشته است».

در ادامه همین گزارش که مشروح اظهارات اعضای حاضر در نشست کارگروه آسیب‌های اجتماعی استان ایلام در شهر آبدانان است به این مساله اشاره شده است که «در چند ماه گذشته تعداد زیادی از مردم آبدانان به خصوص (چهار نفر از نوجوانان دانش‌آموز) با انگیزه‌های ناشناخته از طریق حلق‌آویز کردن، دست به خودکشی زده‌اند».

در این گزارش از قول محمد رحمانی، فرماندار شهرستان آبدانان آمده است که «با توجه به سبک و سیاق، شباهت‌ها و اصول و ابزار مورد استفاده افراد خودکش (کسانی که مرتکب خودکشی می‌شوند)، حساسیت‌هایی در بین مردم ایجاد شده و به همین علت همه مدیران، متولیان، افراد نخبه و کارشناسان باید تمام تلاش و امکانات خود را در این راستا به کار گیرند تا بتوانیم هر چه سریع‌تر به وضعیت کنونی پایان دهیم.» و خبر داده شده است که «چهار گروه کارشناسی برای بررسی آسیب‌های اجتماعی در آبدانان تشکیل شده است».

از میان خانواده‌هایی که فرزندشان را در روز‌های اخیر از دست داده‌اند، پدر ساناز قمبری، دانش‌آموزی که اوایل آذر ماه جان باخته، یکی از کسانی است که حاضر است در مورد آنچه رخ داده حرف بزند.

او در مورد خانواده و دخترش می‌گوید: «در سال‌های ۶۶ و ۶۷ وقتی منافقین به ایران حمله کردند، از کنار تل‌های جنازه مردم رد شده‌ام، اما از وقتی این اتفاق پیش آمده زانوهایم می‌لرزد، نمی‌توانم روی پا بایستم. حق ما که جلوی دشمن ایستادیم، این نبود که سرنوشت بچه‌های‌مان چنین باشد. ما خانواده بسته‌ای نبودیم، من سه بچه دارم، این یکی ته‌تغاری بود، آن دو تای دیگر ازدواج کرده‌اند و رفته‌اند، ساناز در خانه آزادی داشت، همه چیز به میلش بود. بسیار بچه درس‌خوانی هم بود. در یک‌سال و نیم گذشته تمام فکر و ذکرش درس بود. مدام نگران بود که معدل و کنکورش چطور می‌شود، نمره ریاضی‌اش ۱۹.۷۵ بود. نگران بود که با این نمره‌ها و در این مدرسه‌ها که در اینجا هست، نتواند دانشگاهی که می‌خواهد قبول شود. می‌گفت این‌ها پارتی‌بازی می‌کنند و آخرش هم هیچ چیز به ما نمی‌دهند. می‌گفت معلم ریاضی‌ام برای اینکه نمره آشنای خودشان بهتر شود، به جای بیست به من ۱۹.۷۵ داده است.»

آقای قمبری در مورد بچه‌های دیگری که در این مدت در محله خودکشی کرده‌اند هم می‌گوید: «پدر باران، روانشناس است، مادرش کارمند بانک است، آن‌ها فقیر نبودند. اما اینجا همه فقیر هستند. من خودم در این سن و سال از هشت صبح کار می‌کنم تا شش بعدازظهر. نه کاری برای جوان‌ها هست، نه امیدی که از اینجا بروند. این بچه، فایز سعادت را ببینید. در محل به سرش قسم می‌خوردند. خانواده‌اش فقیر هستند، رفتن به نظام تنها امیدش بود. بعد این را ردصلاحیت کردند. این بچه خیلی صالح بود. ولی چه شد؟ خودکشی کرد.»

سال گذشته در آبدانان ۱۲۰ نفر اقدام به خودکشی کرده‌اند، امسال از فروردین تا شهریور، یازده دانش‌آموز اقدام به خودکشی کرده‌اند. بعد از مرگ باران، من با آموزش و پرورش صحبت کردم و به آن‌ها توضیح دادم که بعد از وقوع چنین حوادثی، معمولا تا شش مورد خودکشی دیگر ممکن است، رخ دهد. آن زمان توجه نکردند تا نمونه‌های بعدی اتفاق افتاد. تا پیش از این اقدام به خودکشی بیشتر با قرص و سم مورچه و چیز‌هایی از این دست بود، اما حالا هم، سن کسانی که دست به خودکشی می‌زنند، کم شده است و هم شیوه حلق‌آویز کردن تکرار می‌شود

آقای نوری، عموی آنیتا نوری، دختر ۱۷ ساله دیگری که یک ماه پیش خودکشی کرده است، می‌گوید: «آنیتا هیچ مشکل درسی و خانوادگی نداشت، پدرش مدیر مدرسه و مادرش کارمند بودند. نه مشکل مالی داشتند، نه مساله احساسی در میان بود، نه برای درس خواندن در فشار خاصی قرار داشت. همه چیز برای او فراهم بود، پدرش او را غرق محبت کرده بود و به او می‌گفت تنها کاری را انجام بده که حال دل خودت خوب باشد. آنیتا با باران و ساناز قمبری هم‌مدرسه‌ای بود و درست به همان شیوه‌ای که آن‌ها خودشان را کشته‌اند، خودکشی کرده است، در حالی که روی کتاب شیمی‌اش یک یادداشت گذاشته و نوشته بود: «شرمنده‌ام که بچه خوبی برای شما نبودم.» و یک قلب کشیده بود.»

آقای نوری در مورد اوضاع خانواده برادرش که فرزندشان را از دست داده‌اند، می‌گوید: «آن‌ها هم حال خوبی ندارند. جلسات زیادی در فرمانداری تشکیل شده و کارگروه‌هایی برای بررسی مساله ایجاد شده است، اما ما فکر نمی‌کنیم آن‌ها بتوانند دلیل واقعی این حوادث را پیدا کنند. ما گوشی‌های بچه‌ها را گشته‌ایم، تمام چیز‌هایی که پیدا کردیم در مورد درس است. حالا می‌گویند ممکن است نهنگ آبی یا مریم خونین در این ماجرا دخیل باشند، اما به هر حال ما فکر نمی‌کنیم که کسی بتواند بفهمد که واقعا چه اتفاقی رخ داده است.»

نهنگ آبی، یک بیانیه علیه روانشناسی جریان اصلی است که توسعه‌دهنده آن در زمان طراحی‌اش ادعا کرده بود با این بازی می‌تواند نوجوانان را قانع کند که دست به اعمال خشونت‌آمیز علیه دیگران و خودشان بزنند و تا مرحله خودکشی هم پیش بروند. اینکه این بازی واقعا منجر به خودکشی نوجوانان شده یا نه، هرگز ثابت نشده است.

بازی مریم خونین هم یک بازی ترسناک با محتوای برگرداندن یک کودک رها شده در جنگل به خانواده است. سناریوی این بازی بسیار مختصر است و بعد از هر سه دقیقه بازی، کاربر را از صفحه بیرون می‌اندازد و تا بیست و چهار ساعت بعد امکان برگشتن به بازی را نمی‌دهد. برنامه بازی طوری نوشته شده است که کاربران آن در طول بازی در نیمه شب تماس‌های تلفنی ضبط شده دریافت می‌کنند که در آن یک صدای ناشناس پیام «کار ما با تو هنوز تمام نشده» را می‌خواند. این بازی بیشتر از آنکه تاثیری بر صدمه به بازیکنان داشته باشد، به عنوان یک بازی ترسناک شناخته می‌شود. به هر حال، خانواده قربانیان اخیر در شهر آبدانان اشاره‌ای به اینکه بچه‌های‌شان درگیر این بازی‌های اینترنتی یا برنامه‌های مشابه آن بودند، نکرده‌اند.  

جو شهر آبدانان متاثر از خودکشی‌های اخیر است، می‌گویند خانواده‌ها از ترس اینکه اتفاق مشابهی برای فرزندان‌شان بیفتد، درگیر این هستند که چگونه امکان تقلید خودکشی‌های رخ داده در ماه‌های اخیر را به حداقل برسانند.

این مساله که چهار دختری که خود را حلق‌آویز کرده‌اند در یک مدرسه درس می‌خوانده‌اند، باعث شده است نگرانی‌های زیادی در مورد سلامت روانی باقی بچه‌های مدرسه و همین طور نگرانی‌های جدی در مورد سلامتی مردم شهر به وجود بیاید. با در نظر گرفتن اینکه خودکشی‌ها یکی بعد از دیگری در چهلم قربانی قبلی رخ داده، نزدیک شدن به چهلمین روز درگذشت آنیتا بر این نگرانی‌ها اضافه کرده است.  

خانم مرادخانی، مسوول امور اجتماعی فرمانداری آبدانان می‌گوید: «فرمانداری فقط در یک ماه گذشته، هشت جلسه در مورد این مساله برگزار کرده است. خودکشی در ایلام و شاید در تمام ایران چیز تازه‌ای نیست. شهر آبدانان ممکن است در این شاخص در جایگاه اول، سوم یا دهم یا صدم باشد. مساله این است که خودکشی‌های اخیر همه به یک شکل رخ داده‌اند و به همین دلیل نگرانی‌ها افزایش پیدا کرده است. با این حال، این مساله مسلم است که پای عاملی مربوط به سلامت روان در میان است. به هر حال ما تلاش‌هایی کرده‌ایم. تیم‌هایی برای ارزیابی موقعیت تشکیل داده‌ایم. اعضای این تیم‌ها با خانواده کسانی که در این حوادث جان باخته‌اند، در تماس هستند.»

می‌گویند مسوولانی از بهزیستی برای سرک کشیدن به اوضاع خانواده‌هایی که بچه‌های‌شان را از دست داده‌اند، مراجعه کرده‌اند. دو خانواده از خانواده‌های جان‌باختگان مایل نبودند با آن‌ها صحبت کنند، دیگران می‌گویند: «حرف زدن با آن‌ها مشکلی را حل نمی‌کند، وقتی کار نیست، وقتی کارخانه نیست، امیدی هم نیست، بیایند بپرسند، چه فایده‌ای دارد؟ مگر چیزی عوض می‌شود؟»

فارغ از اظهارات رسمی مسوولان و کارگروه‌هایی که مردم می‌گویند مشکلی را هم حل نمی‌کند، باید بدانیم که این اولین‌بار نیست در یک منطقه کوچک این اتفاقات می‌افتد، در یک منطقه کوچک بروز پیدا می‌کند. مشابه آنچه در دو ماه گذشته در آبدانان رخ داده، سال ۹۹ در رامهرمز در استان خوزستان ثبت شده است.

سایت خبری انتخاب در بیست و ششم آبان ۱۳۹۹، در گزارشی خبر از شش خودکشی در مهر و آبان بین دانش‌آموزان رامهرمزی داده است. در این گزارش اشاره شده که یکی از دلایل خودکشی‌های رخ داده، فقر و دسترسی نداشتن به امکانات لازم برای شرکت در کلاس‌های آنلاین بوده است. در آنجا هم نمونه‌هایی از خودکشی به شیوه حلق‌آویز کردن دیده شده است و اقلا در مورد یکی از دانش‌آموزانی که خودکشی کرده، گفته شده که علت خودکشی او، از دست دادن دوستش آن هم به واسطه خودکشی بوده است.

این مساله که خودکشی یک نفر می‌تواند روی تصمیم به اقدام خودکشی در دیگران تاثیر بگذارد، موضوعی است که روانشناسان و بسیاری از آسیب‌شناسان اجتماعی از آن به عنوان پدیده «سرایت خودکشی» یاد می‌کنند. فرض کسانی که معتقد هستند خودکشی مسری است، این است که به خصوص بچه‌ها از یکدیگر تقلید می‌کنند و در نتیجه وقتی مثلا در یک مدرسه یا یک محله خودکشی رخ می‌دهد یا وقتی خودکشی یک آدم مشهور یا معمولی توجه قابل ملاحظه‌ای در رسانه‌ها دریافت می‌کند، این احتمال که تعداد موارد ثبت شده از خودکشی‌های موفق و ناموفق افزایش پیدا کند، بیشتر می‌شود. اما همچنان باید در نظر داشت که علت خودکشی کردن مردم، خودکشی کردن دیگران نیست. رابطه همبستگی، هر چند ممکن است بتواند به ما قدرت پیش‌بینی بدهد یا مانند آنچه امروز در آبدانان رخ داده است، نگرانی‌ها در مورد تکرار یک رفتار را افزایش دهد، اما نمی‌تواند علت رفتار‌هایی مانند خودکشی را توضیح دهد.  

جو شهر آبدانان متاثر از خودكشي‌هاي اخير است، مي‌گويند خانواده‌ها از ترس اينكه اتفاق مشابهي براي فرزندان‌شان بيفتد، درگير اين هستند كه چگونه امكان تقليد خودكشي‌هاي رخ داده در ماه‌هاي اخير را به حداقل برسانند. اين مساله كه چهار دختري كه خود را حلق‌آويز كرده‌اند در يك مدرسه درس مي‌خوانده‌اند، باعث شده است نگراني‌هاي زيادي در مورد سلامت رواني باقي بچه‌هاي مدرسه و همين طور نگراني‌هاي جدي در مورد سلامتي مردم شهر به وجود بيايد. با در نظر گرفتن اينكه خودكشي‌ها يكي بعد از ديگري در چهلم قرباني قبلي رخ داده، نزديك شدن به چهلمين روز درگذشت آنيتا بر اين نگراني‌ها اضافه كرده است. اين مساله كه خودكشي يك نفر مي‌تواند روي تصميم به اقدام خودكشي در ديگران تاثير بگذارد، موضوعي است كه روانشناسان و بسياري از آسيب‌شناسان اجتماعي از آن به عنوان پديده «سرايت خودكشي» ياد مي‌كنند. فرض كساني كه معتقد هستند خودكشي مسري است، اين است كه به خصوص بچه‌ها از يكديگر تقليد مي‌كنند و در نتيجه وقتي مثلا در يك مدرسه يا يك محله خودكشي رخ مي‌دهد يا وقتي خودكشي يك آدم مشهور يا معمولي توجه قابل ملاحظه‌اي در رسانه‌ها دريافت مي‌كند، اين احتمال كه تعداد موارد ثبت شده از خودكشي‌هاي موفق و ناموفق افزايش پيدا كند، بيشتر مي‌شود. اما همچنان بايد در نظر داشت كه علت خودكشي كردن مردم، خودكشي كردن ديگران نيست

«الهام قاسمی‌نژاد»، کارشناس مسوول واحد سلامت روانی اجتماعی و اعتیاد شبکه بهداشت آبدانان در مورد خودکشی اخیر در این شهر می‌گوید: «آنچه ما از مصاحبه‌ها با اعضای خانواده، نزدیکان، همکلاسی‌ها و دوستان بچه‌هایی که خودکشی کرده‌اند، می‌دانیم این است که خودکشی در بین دختران دانش‌آموز، با خودکشی باران قمبری آغاز شده است. باران ۱۳ ساله، دوست داشته آزادانه لباس بپوشد و آن‌طور که برخی می‌گویند بعضی رفتار‌های پسرانه داشته است، این مساله باعث درگیری‌های مدام او با خانواده و به خصوص پدرش بوده. این درگیری‌ها گاهی بسیار شدید بوده و منجر به آن شده است که در تابستان پدر باران برای مدتی گوشی او را از او بگیرد و محدودش کند. خودکشی او بعد از یک مشاجره با پدرش رخ داده است. به این صورت که باران به طبقه بالای خانه رفته و خودش را با شال حلق‌آویز کرده است. بعد از او، دوستش «افروز عبداللهی» به فاصله یک هفته از مرگ باران خودکشی کرده است. این‌طور که ما متوجه شدیم باران یک دوستی نوجوانانه داشته است که آن طور که انتظار داشته، پیش نرفته و بعد از یک مشاجره که منجر به آسیب دیدن دستش شده، پدرش از این ماجرا مطلع شده و با او مشاجره کرده است. این مشاجره، به مساله به هم خوردن آن رابطه دوستی و غم از دست دادن باران اضافه شده و افروز در یک رفتار تکانشی در کمد لباسش خودکشی کرده است. ساناز قمبری، دخترعموی باران که از نظر تکنیکی دانش‌آموز محسوب نمی‌شود و مشغول درس خواندن برای کنکور بوده، قبلا هم با مساله وسواس درگیر بوده، سومین نفری است که خودکشی کرده است. او یک بار در خرداد امسال اقدام به خودکشی کرده که ناموفق بوده است. در نهایت در چهلم باران وقتی خانواده برای مراسم از خانه بیرون رفته بودند، خودش را به همان شیوه دو دختر دیگر از بین برده است. آنیتا نوری، آخرین دختری است که در هفته‌های گذشته در آبدانان خودکشی کرده است. او سال آخر دبیرستان بوده و اضطراب زیادی را تجربه می‌کرده. به دلیل اینکه برایش مهم بوده که بهترین نمره‌ها را بگیرد. در مدرسه نمی‌توانسته دوستی پیدا کند و این خشونت همکلاسی‌ها آنقدر شدید بوده که در کلاس عملا تنها بوده است. تنها دوست او در یک مدرسه غیرانتفاعی درس می‌خواند و وقتی به او پیشنهاد داده که مدرسه‌اش را عوض کند، گفته از اینکه دیگران فکر کنند او، چون شاگرد خوبی نیست به مدرسه غیرانتفاعی می‌رود، خوشحال نبوده. دلش می‌خواسته حتما در کنکور دندانپزشکی قبول شود و این اضطراب‌ها و استرس‌های مدرسه و مشاجرات و جو بدی که با گروه همکلاسی‌هایش تحمل می‌کرده از حدود توانش خارج بوده است.»

خانم قاسمی‌نژاد می‌گوید که شهر آبدانان از نظر رواج افکار خودکشی اوضاع خوبی ندارد، اما آنچه امروز موجب نگرانی است، پایین آمدن سن شیوع افکار خودکشی و همین طور تکرار موارد مشابه خودکشی در شهر است: «سال گذشته در آبدانان ۱۲۰ نفر اقدام به خودکشی کرده‌اند، امسال از فروردین تا شهریور، یازده دانش‌آموز اقدام به خودکشی کرده‌اند. بعد از مرگ باران، من با آموزش و پرورش صحبت کردم و به آن‌ها توضیح دادم که بعد از وقوع چنین حوادثی، معمولا تا شش مورد خودکشی دیگر ممکن است، رخ دهد. آن زمان توجه نکردند تا نمونه‌های بعدی اتفاق افتاد. تا پیش از این اقدام به خودکشی بیشتر با قرص و سم مورچه و چیز‌هایی از این دست بود، اما حالا هم، سن کسانی که دست به خودکشی می‌زنند، کم شده است و هم شیوه حلق‌آویز کردن تکرار می‌شود.»

تمام کسانی که خودکشی می‌کنند، به نوعی از درجه‌ای از بیماری‌ها و ناراحتی‌های روانی رنج می‌برند، اما معنی این مساله آن نیست که خودکشی صرفا مربوط به شرایط «سلامت روان فردی» است. همان‌طور که اضافه وزن به تغذیه و سرطان به آلودگی‌های محیطی مربوط است، خودکشی هم تحت تاثیر عوامل اجتماعی است که کشف آن‌ها می‌تواند مسیر بسیار سخت و دور از نتیجه باشد. آنچه روشن است، این است که کسی نمی‌داند خودکشی در کجا آغاز می‌شود. ما تنها می‌توانیم خودکشی را در نقطه پایان آن، یعنی وقتی جسد سردی روی دست‌مان مانده است، از نزدیک ببینیم. زمانی که کاری برای کسی که از دست رفته نمی‌توان انجام داد و برای خانواده عزیز از دست داده هم کار‌های بسیار کمی می‌توان کرد.  

اگر افکار خودکشی دارید، کمک واقعی می‌تواند از بار مشکلات‌تان کم کند. شماره‌های تلفن ۱۲۳ و ۱۴۸۰ می‌توانند کمک‌های فوری ارایه کنند. سامانه‌های گفت‌وگوی آنلاین به زبان فارسی با جست‌وجوی امداد خودکشی در دسترس هستند.

گزارش خطا
ارسال نظر
داغ‌ترین خبرها